محل تبلیغات شما



امروز هفتمین روزی هست که به خاطر ویروس کرونا مدارس رو تعطیل کردن.

رسانه ها میگن سه شنبه یاید بریم مدرسه

ولی خوب همه خوب میدونیم که هیچ کسی قرار نیست تا بعد از عید بره مدرسه

توی خونه نشستن واسم سخته:( من دختری هستم که شبی که مهمونی داریم دارم واسه فردا

صبح برانامه میریزم که کجا دوباره همه جمع بشیم

و حالا حتی تمام دورهمی های ساده خانوادگیمون هم کنسل شده.

امروز روز نسبتا خوبی بود. حداقلش این بود که بیکار نبودم . خودمو با مرتب کردن خونمون مشغول

کردم.

من کلا آدمی نیستم که دائم در حال کار خونه باشم فقط وقتایی که حسش باشه یه کارایی میکنم.

و خوب امروز هم از همون روزایی بود که مامانم توی ماه شاید سه یا چهار بار از این کارا از من میدید.

دارم با خودم فکر میکنم فردا چیکار کنم :(

راستی شما چیکار میکنین تو خونه.؟؟!! 

نظر بدین با وقت آزادم چیکار کنم:)


امروز اولین روزی هست که بخاطر ویروس کرنا تمام مراکز آموزشی و . تعطیل کردند.

دیروز داشتیم آخرین دقایقی که قرار بود توی هنرستان باشیم رو میگذروندیم که از تمام بلند 
گو ها صدای مدیر هنرستان رو شنیدیم که اعلام کرد از فردا تا آخر هفته به علت شیوع بیماری
 کرونا تعطیل هستین.


هنوز صحبت های خانم هاشمی تمام نشده بود که فریاد شادی هنرجو ها بلند شده ؛ و چه 
اندوهناک که نمیدانند چه بلایی دارد بر سر ملتشان می آید.

درست است که این ویروس از بقیه خوانواده اش از لحاظ قاتل بودن زیاد مهارت ندارد اما به 
شدت در حال شیوع و سرعت واگیردار بودن آن بسیار بسیار بالا است

با این حساب فکر کنید که همه جامعه ی ما رو بیماریی بگیره که هنوز راه درمان آن پیدا
 نشده.حالا به نظرتون اگه با یه جسم مریض توی خونه ی خودت قرنتینه باشی بهتره یا پنچ 
شیش روز از هفته ات رو توی جامعه یی که همه در یک فرجه ی سنی هستین بگذرونی؟؟؟


ما انسان ها همه به دنبال بهانه ای میگردیم که از وظایف خودمون شانه خالی کنیم؛ هرچند 
که این بهانه ها بر ضرر ما تمام میشوند.

از همه ی شما تمنا میکنم تا به خاطر عزیزانتان بهداشت فردی خود را رعایت کنید تا مبادا شما
 ناقل این بیماری شوید.

گاهی نگاهی به اطرافت می اندازی و میبینی خورشید بالای سرت است و به گرمی میتابد سرت را پایین 
می اندازی و فکر میکنی یعنی میشود او هم به گرمی خورشید باشد. سرت را دوباره بالا میگیری تا باز هم 
خورشید را ببینی و با او مقایسه اش کنی اما اینبار به جای خورشید ماه را میبینی که بی چون و چرا به آنان 
که از تاریکی شب میترسند میتابد و باز سرت را پایین میاندازی و فکر میکنی که آیا او هم در موقعیتی که 
راهت را نمیتوانی پیداکنی مثل ماه راه را نشانت میدهد یا.
نه مثل اینکه هر روز قرار است اینگونه بگذرد تا به تو فکر کنم باز هم یک روز میگذرد و از عمرم کم میشود به 
عشقم اضافه.
همین که این زندگی با فکر به تو هم بگذرد خوب است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روش تحلیل سیاسی خبر آنلاین